زمان تقریبی مطالعه: 6 دقیقه

شیرین بیان

شیرینْ‌بَیان، گیاهی با کاربردهای فراوان دارویی. این گیاه در نواحی مختلف ایران می‌روید (زرگری، 1 / 654-655؛ هوپر، 122)، چنان‌که شاردن در سدۀ 11 ق / 17 م، نیز در سفرنامه‌اش به این مطلب اشاره کرده که تقریباً تمام دشتهای ایران از این گیاه پر است (4 / 64). 
به نوشتۀ سالاری، شیرین‌بیان خودرو ست و در مزارع می‌روید (ص 332)، و درواقع گیاهی است علفی چندساله، با ساقه‌های زیرزمینی متعدد، نیز دارای ساقۀ هوایی برافراشته، کلفت، راست، و ساده یا پرشاخه، به طول یک متر که در نواحی معتدل تا ارتفاع دو متر هم می‌رسد. برگهای شیرین‌بیان مرکب از 4 تا 8 زوج برگچه، به‌اضافۀ یک برگچۀ انتهایی، و گلهای آن به رنگ بنفش، سفید و زرد است. میوۀ آن مانند نیام و محتوی 5-6 دانه است. در ریشه و ساقۀ شیرین‌بیان قندی به نام گلیسریزین وجود دارد. پوست ریشۀ آن قهوه‌ای سیر متمایل به سیاه، و مغز ریشه زردرنگ است و طعم آن بسته به انواع مختلف تغییر می‌کند (معین؛ خوش‌بین، 292؛ گل‌گلاب، 221؛ مظفریان، فلور ... ، 341، «گلها ... »، 407- 408). از نامهای دیگر این گیاه می‌توان به سوس، دارهرم، غلوخزیا، غلوقزیا، عودالسوس، قلوقیریزا، غلوقوریزا و موئینه اشاره کرد. به ریشۀ شیرین‌بیان نیز عرق سوس یا عرق دارهرم می‌گویند ( لغت‌نامه ... ). در بیشتر کتابهای طب سنتی از این گیاه با عنوان سوس یاد شده است و خواص درمانی و طبی نیز برای آن آورده‌اند (برای نمونه، نک‍ : رازی، 21 / 69؛ ابن‌سینا، 2 / 384؛ ابومنصور، 186). 
شیرین‌بیان ازلحاظ درمانی نقشی بسیار مهم در طب مردمی نواحی مختلف ایران دارد. در بافق برای درمان درد سینه‌ که بر اثر سرماخوردگی عفونت کرده است، شیرین‌بیان را دم می‌کنند و می‌خورند (جانب‌اللٰهی، 77). در همدان شیرین‌بیان را برای درمان بیماری معده به کار می‌برند (آذرلی، 365). در ساوه ریشه و ساقۀ شیرین‌بیان را می‌جوشانند، سپس با کمی آرد مخلوط می‌کنند تا به‌صورت خمیر درآید؛ آنگاه خمیر حاصل را برای درمان ورم و تسکین درد ناشی از آن به کار می‌برند؛ همچنین شیرین‌بیان را برای ضدعفونی‌کردن معده مانند چای دم می‌کنند و می‌نوشند (سالاری، همانجا). در میان عشایر قشقایی از این گیاه در بسیاری از موارد، مثل سرماخوردگی، برونشیت، و زخم معده و اثناعشر استفاده می‌کنند؛ همچنین شیرۀ غلیظ آن در شکسته‌بندیها و دررفتگیها و درمان ضرب‌دیدگی استخوان مصرف دارد (کیانی، 32). سروستانیها افزون‌بر این نوع استفاده، از شیرۀ آن به‌صورت شربت برای دفع گرما بهره می‌گیرند (همایونی، فرهنگ ... ، 226). 

عشایر بختیاری معتقدند که شیرین‌بیان داروی خلط‌آور، مقوی و اشتهاآور است؛ همچنین آنها اگر زبانشان قرمز شود و ترک بخورد، ریشۀ آن را می‌جوشانند و دهان را با آن می‌شویند (خسروی، 24). در لرستان و ایلام از دم‌کردۀ شیرین‌بیان برای رفع دل‌درد استفاده می‌کنند (اسدیان، 270-271). در خوانسار از آن برای تسکین انواع درد و زخم معده استفاده می‌شود (نیازی، 176). در دوان، شیرین‌بیان بر دو نوع تلخ و شیرین است و برای درمان بیماریهای کبد و معده به کار می‌رود (آذرلـی، 372)؛ همچنین در درمان سوختگی، از مخلوط شیرین‌بیان با گیاه «مورد» استفاده می‌کنند (لهسایی‌زاده، 343-344). در سیستان از ریشۀ این گیاه افزون‌بر درمان ناراحتیهای معده و روده، برای رفع سرفه‌های عصبی، برونشیت و التهاب نای نیز بهره می‌گیرند (مهربان، 66). 
در اصفهان برای درمان ورم معده، عصارۀ شیرین‌بیان که طبیعت گرم دارد، تجویز می‌شود (جانب‌اللٰهی، 90)؛ همچنین برای درمان ناراحتی اعصاب این گیاه را تجویز می‌کنند، اما از‌آنجاکه شیرین‌بیان فشار را بالا می‌برد، برای رفع آن باید یک قاشق سکنجبین با مقداری خیار به مریض بدهند (همو، 60). در خراسان از جوشاندن 
ریشه و ساقۀ شیرین‌بیان و غلیظ‌کردن آن، ماده‌ای سیاه‌رنگ و سخت به دست می‌آورند که به آن رب سوسک یا رب سوس می‌گویند و مخلوط آن را با مواد دیگر برای درمان سیاه‌سرفه استفاده می‌کنند (شکورزاده، 260، نیز حاشیۀ 3). این گیاه خلط‌آور، ملین و آرام‌بخش است؛ ازاین‌رو، در میان عشایر ممسنی برای درمان سینه‌پهلو، ریشۀ این گیاه را با پرسیاوش و کندر مخلوط می‌کنند و پس از سرخ‌کردن بر روی آتش، به مریض می‌دهند (شهشهانی، 292-293). در شمال فارس برگ ترِ گیاه را می‌کوبند و بر اندام و استخوانی که در اثر ضربه کوفته شده است، می‌گذارند تا به‌اصطلاح کوفتش را ورچیند. همچنین از دم‌کردۀ ریشۀ آن برای رفع سرماخوردگی و سینه‌درد استفاده می‌شود. ریشه‌اش را نیز در آب آن‌قدر می‌جوشانند تا غلیظ می‌شود و ماده‌ای چسبنده به دست می‌آید؛ این ماده را که به آن قره‌محک می‌گویند، روی پارچه می‌مالند و روی استخوان شکسته یا دررفته (پس از جاانداختن) می‌چسبانند؛ قره‌محک را برای معده نیز مفید می‌دانند (آزاده، 122). در شیراز برای درمان بیماریهای مختلف، ازجمله سرماخوردگی، سینه‌پهلو و حصبه، از جوشانده‌هایی استفاده می‌شود که ریشۀ این گیاه یکی از مواد تشکیل‌دهندۀ آن است (همایونی، گوشه‌ها ... ، 129، 134-135). 
ترکمنها شیرین‌بیان را با مسهلهای قوی که مصرف آنها معمولاً با دل‌پیچه و درد همراه است، مخلوط می‌کنند، زیرا مصرف آن موجب کم‌شدن انقباضات روده می‌شود (بیگدلی، 136-137). در اردکان برای درمان سینه‌درد از ریشۀ شیرین‌بیان به همراه دیگر مواد گیاهی، جوشانده‌ای می‌سازند و آن را با ترنجبین شیرین می‌کنند و صبح ناشتا می‌خورند (طباطبایی، 686-687). در اراک بر این باورند که کسی که فشار خون دارد و یا کلیه‌اش ناراحت است، نباید شیرین‌بیان بخورد (حجازی، 176). 
از کاربردهای غیرطبی این گیاه در نقاط مختلف ایران استفاده از آن برای سوخت است (هوپر، 122). این گیاه ظاهراً در برخی از مناطق ایران کاربرد آیینی نیز داشته، چنان‌که ابوریحان بیرونی نوشته است مغان سیستان این گیاه را در گورستانها و خانه‌ها بخور کنند (نک‍ : کاسانی، 1 / 407). 

مآخذ

آذرلی، غلامرضا، فرهنگ واژگان گویشهای ایران، تهران، 1387 ش؛ آزاده، حسین، باورهای مردم شمال فارس، شیراز، 1390 ش؛ ابن‌سینا، القانون، بولاق، 1319 ق؛ ابومنصور موفق هروی، الابنیة عن حقایق الادویة، به کوشش احمد بهمنیار و حسین محبوبی اردکانی، تهران، 1371 ش؛ اسدیان خرم‌آبادی، محمد و دیگران، باورها و دانسته‌ها در لرستان و ایلام، تهران، 1358 ش؛ بیگدلی، محمدرضا، ترکمنهای ایران، تهران، 1383 ش؛ تکلیفی چاپشلو، احمد، ادبیات عامۀ شهرستان درگز، مشهد، 1379 ش؛ جانب‌اللٰهی، محمدسعید، پزشکی سنتی و عامیانۀ مردم ایران، تهران، 1390 ش؛ حجازی، شبنم و علیرضا یاراحمدی، غذاهای محلی و سنتی استان مرکزی، تهران، 1383 ش؛ خسروی، عبدالعلی، فرهنگ بختیاری، تهران، 1368 ش؛ خوش‌بین، سهراب، گیاهان معجزه‌گر، تهران، 1389 ش؛ خیراندیش، مهدی، بـل بـر بلندای فـارس، شیراز، 1389 ش؛ رازی، محمد بن زکریا، الحـاوی، حیدرآباد دکن، 1388 ق / 1968 م؛ رضایی، غلامرضا، شهر من فسا از نگاهی دیگر، شیراز، 1387 ش؛ زرگری، علی، گیاهان دارویی، تهران، 1365 ش؛ سالاری، عبدالله، فرهنگ مردم کوهپایۀ ساوه، تهران، 1379 ش؛ شاردن، ژان، سیاحت‌نامه، ترجمۀ محمد عباسی، تهران، 1336 ش؛ شاه‌حسینی، علیرضا و یونس شاه‌حسینی، آواز نی تا آوای ایل، سمنان، 1389 ش؛ شکورزاده، ابراهیم، عقاید و رسوم مردم خراسان، تهران، 1363 ش؛ شهشهانی، سهیلا، چهارفصل آفتاب، تهران، 1366 ش؛ طباطبایی اردکانی، محمود، فرهنگ عامۀ اردکان، تهران، 1381 ش؛ کاسانی، ابوبکر، ترجمه [و تحریر] کهن فارسی الصیدنۀ بیرونی، به کوشش منوچهر ستوده و ایرج افشار، تهران، 1358 ش؛ کیانی، منوچهر، سیه‌چادرها، تهران، 1371 ش؛ گل‌گلاب، حسین، گیاه‌شناسی، تهران، 1326 ش؛ لغت‌نامۀ دهخدا؛ لهسایی‌زاده، عبدالعلی و عبدالنبی سلامی، تاریخ و فرهنگ مردم دوان، شیراز، 1380 ش؛ مظفریان، ولی‌الله، فلور استان یزد، تهران، 1379 ش؛ همو، «گلها و گیاهان دارویی گیلان»، کتاب گیلان، به کوشش ابراهیم اصلاح عربانی، تهران، 1374 ش؛ معین، محمد، فرهنگ فارسی، تهران، 1353 ش؛ مهربان، احمد و ابوالقاسم مرادقلی، گیاهان دارویی منطقۀ سیستان، تهران، 1390 ش؛ نیازی، محسن، مردم‌شناسی خوانسار، تهران، 1389 ش؛ همایونی، صادق، فرهنگ مردم سروستان، تهران، 1348- 1349 ش؛ همو، گوشه‌هایی از آداب و رسوم مردم شیراز، شیراز، 1353 ش؛ نیز: 

آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.